جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند

در کتاب جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند، دیلیا اوئینز قصیده‌ای بدیع از دنیای طبیعی را در برابر داستانی عمیق از به بلوغ رسیدن و رازی فراموش‌نشدنی قرار می‌دهد. اولین رمان اوئینز که تامل برانگیز، عاقلانه و عمیقاً تکان دهنده است، به ما یادآوری می‌کند که ما برای همیشه توسط کودک درون خود شکل گرفته‌ایم، در حالی که تابع اسرار زیبا و خشن طبیعت هستیم. در داستان رمان جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند این سوال مطرح می‌شود که انزوا چه تاثیری بر رفتار زنی جوان که مانند همه ما تمایل ژنتیکی به تعلق در یک گروه را دارد، می‌گذارد.

خلاصه کتاب جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند

برای سال‌ها، شایعات مربوط به «دختر مرداب» دهکده ماهیگیری آرام بارکلی کوو را فرا گرفته بود. کیا کلارک شخصیت اصلی داستان جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند، دختری پابرهنه و وحشی است و نسبت به جامعه‌ی معقولِ اطرافِ خود عملاً مانند یک بیگانه می‌باشد. براین اساس هنگامی که در اواخر سال 1969، چیس اندروزِ سرشناس مرده پیدا شد، اهالی آن مکان بلافاصله به او مشکوک شدند.

اما کیا آن چیزی نیست که اطرافیان او باور دارند. او یک طبیعت‌شناس واقعی است که از سرزمین اطراف خود درس های زندگی می گیرد و مسیر واقعی جهان را از سیگنال های کرم شب تاب می آموزد. اما با این وجود که کیا به کمک مهارت‌هایش می‌تواند تا ابد به خود متکی باشد و تنها زندگی کند، زمانی فرا می‌رسد که او آرزوی لمس شدن و دوست داشته شدن می‌کند. کیا به کمک دو مرد جوان از شهر که هر کدام مجذوب زیبایی وحشی او شده‌اند، خود را به روی دنیایی جدید و شگفت‌انگیز باز می‌کند، تا زمانی که اتفاق غیرقابل تصوری رخ می‌دهد!