گربه ای که ذن یاد می داد

کتاب گربه ای که ذن یاد می داد نوشته و تصویرگری شده توسط نویسنده محبوب کتاب “پاندای بزرگ و اژدهای کوچک” که به عنوان یکی از پرفروش‌ترین آثار جهان شناخته شده است، در جدیدترین اثر خود به بررسی سفرهایی که برای کشف خودمان آغاز می‌کنیم و ارتباطات معناداری که در این مسیر برقرار می‌کنیم، می‌پردازد. کتاب گربه ای که ذن یاد می داد همراه با تصاویر زیبا و روایتی آرامش‌بخش، حکمتی جذاب برای ارائه به خوانندگان تمام سنین دارد.

خلاصه کتاب گربه ای که ذن یاد می داد اثر جیمز نوربری

در شهری دورافتاده، گربه‌ای پیر که خود را از هرکس عاقل تر می‌داند گوشش از درختی باستانی خبردار می‌شود که زیر شاخه‌هایش حکمت بی‌پایانی نهفته است. به همین خاطر، گربه برای پیدا کردن این درخت افسانه‌ای به سفری عمیق به دل جنگل می‌رود. در این مسیر، او با یک خرگوش، یک زاغ، یک توله گرگ، یک میمون، یک لاک‌پشت و یک ببر دوست شده و با یک بچه گربه جوان و پرانرژی ملاقات می‌کند. این گربه چه بینش هایی را با دوستان تازه یافته اش به اشتراک می گذارد، و مهمتر از آن، او هنوز چه درس‌هایی برای یادگرفتن دارد؟

بخشی از متن کتاب گربه ای که ذن یاد می داد

این قصه درباره یک گربه است. در شب پاییزی سردی، گربه با دوست بسیار خوبش، موش صحرایی، از باران پناه گرفته بود. باران بر بام‌ها جاری بود و در ناودان‌ها می‌خروشید. مردم شهر زیر رگبار قوز کرده بودند و شتابان به سمت خانه‌هایشان می‌رفتند. گربه به تماشای آن‌ها نشسته بود. بعد از مدتی به موش صحرایی رو کرد و گفت: «سال‌هاست که دارم جست‌و‌جو می‌کنم؛ ولی هنوز خیلی چیزها رو نمی‌فهمم.» موش صحرایی پرسید: «خب دنبال چی هستی؟» گربه آهی کشید و گفت: «کاش می‌دونستم. آرامش؟ مقبولیت؟ شاید هم یه راهی برای سردرآوردن از کار دنیا …»