کتاب خانه ادریسیها

معرفی کتاب خانه ادریسیها اثر غزاله علیزاده

اثر پیش‌رو کتاب برگزیده بیست سال داستان‌نویسی است که با توصیفات هنرمندانه و دلنشین، زبانی شیوا و خواندنی، لحنی جذاب و پرکشش و روندی ماهرانه، حال‌وهوای خانه ادریسیها را به تصویر می‌کشد، خانواده‌ای که سکوت و سکون خاصی در زندگی‌شان به چشم می‌آید.

ماجرای کتاب در جایی به نام عشق آباد به وقوع می‌پیوندد. گروهی به قدرت رسیده وارد شهر شده‌اند تا داد مظلومان را بستانند و ثروتمندان را به سزای اعمالشان برسانند. همه‌ی داستان در خانه‌ای بزرگ که همان خانه ادریسیها است و چهار ساکن دارد، رخ می‌دهد. خانم ادریسیها که زلیخا نام دارد و در جوانی به زور با همسرش ازدواج کرده، لقا دختر میانسال او که از زیبایی ظاهری چندانی بهره نبرده و تمام مدت عمر را در اتاقش و به دور از ارتباطی خاص با مردی به سر برده، یاور که مستخدم پیر و وفادار خانواده است و وهاب که نوه زلیخا است و در جستجوی رحیلا که سال‌ها پیش از دنیا رفته به این جا آمده است، ساکنان اصلی خانه ادریسی ها هستند. افرادی ساکت، خموده، خالی از نشاط که اغلب در خاطرات گذشته غرق می‌شوند.

بخشی از متن کتاب خانه ادریسیها

تو درکی از انسان نداری! معنی تا صبح بیدار ماندن و ساعتها روی یک پا ایستادن را نمی‌فهمی، در دایره محدود اوهام خودت می‌چرخی، پیش رنج‌های دیگران مثل تخته سنگ بی‌حسی. برای قباد آینده‌ای نیست، با آدمهایی احاطه شده که ربطی به او ندارند. یونس هم تنهاست. مخاطب شعرهای او انسانهای آینده‌اند، جهان اشباح. دلش را به این خوش کرده که وقتی جسمش زیر خاک پوسید شعرهای او را در میخانه‌ها، کوچه‌ها و خوابگاه‌های دانشجویی از بر بخوانند؛ احمقانه است! نسل‌های بعد مشکلات تازه‌ای دارند، اندیشه‌ها و زندگی ما را باد هوا می‌دانند.