دختری که رهایش کردی

کتاب دختری که رهایش کردی رمانی عاشقانه، جذاب و از بهترین آثار جوجو مویز به حساب می‌آید که سعی داشته با وارد کردن خواننده به دوران جنگ جهانی اول داستانی را رقم بزند که صد سال بعد در سال ۲۰۰۲ رازهای نهفته‌ی آن کشف شود.

دختری که رهایش کردی نامزد بهترین رمان سال ۲۰۱۲ به‌گفته‌ی دیلی میل آنقدری جذاب است که نمی‌توانید آن را زمین بگذارید و به اعتقاد بسیاری از منتقدان این کتاب جوجو مویز از دیگر آثار او زیباتر و غنی‌تر است. این اثر درواقع ادامه‌ی داستان ماه عسل در پاریس را روایت می‌کند.

خلاصه داستان کتاب دختری که رهایش کردی

داستان این کتاب درباره دو زن با برخی ویژگی‌‌های مشابه است که یکی از آن‌ها به نام «سوفی» در زمان اشغال فرانسه توسط نازی‌ها مجبور است تا از خانواده‌‌اش در نبود شوهرش در مقابل نازی‌ها محافظت کند.

زن دیگر داستان «لیو» نام دارد که در لندن زندگی می‌کند. شوهر لیو قبل از فوت به وی یک تابلوی نقاشی هدیه می‌دهد که نمایی از یک زن است و مربوط به یک قرن قبل می‌باشد که در جریان جنگ از فرانسه به انگلستان منتقل شده است. این تابلوی نقاشی نقطه‌ی عطف داستان کتاب است که زندگی سوفی و لیو را به هم گره می‌زند.

بخشی از متن کتاب

• من داشتم تماشات می‌کردم و توی دلم فکر می‌کردم که تو تودارترین دختری هستی که تا اون‌موقع دیدم. یه‌جوری بودی که اگه همه‌ی دنیا روی سرت خراب می‌شد، تو چونه‌ات رو بالا می‌کشیدی و آمرانه از زیر اون موهای قشنگت دوروبرت رو نگاه می‌کردی.
• بعضی وقتا یادم می‌ره قیافه‌ش چه‌جوری بود. به عکساش نگاه می‌کنم، ولی هیچی یادم نمیاد. -به‌خاطر اینه که تو زیاد به عکساش نگاه می‌کنی. من بعضی وقتا فکر می‌کنم این‌قدر به عکسامون نگاه کردیم که خراب شدن!