کتاب دود

خوسه اوبخرو در کتاب دود، ما را با شخصیت‌های تنها، بدون روح و البته قهرمانی آشنا می‌کند، تا ما را وادار کند که در مورد معنای زندگی، پیوندهایی که ما را با اطرافیان‌مان متحد می‌کند و توانایی زنده ماندن در موقعیت‌های نامطلوب، بیش از پیش فکر کنیم. کتاب دود اکنون توسط آرمان امین از زبان اسپانیولی به زبان فارسی ترجمه شده و نشر افق آن را منتشر کرده است.

خلاصه کتاب دود اثر خوسه اوبخرو

یک زن، یک کودک و یک گربه با هم در کلبه‌ای در وسط جنگلی زندگی می‌کنند. بیشتر اوقات بی‌سروصدا، زیرا کودک به سختی صحبت می‌کند و همگی در خطر هستند. آن‌ها هیچ تماسی با کسی ندارند، به جز ملاقات‌های متعددِ مردی که هر از گاهی برای آنها لوازم می‌آورد. آن‌ها از یک خانواده نیستند، اما با هم پیش می‌روند. در خارج از این کلبه، طبیعت در حال غیرقابل پیش‌بینی شدن است؛ منظره‌ی خیره‌کننده‌ای که قهرمانان داستان را احاطه کرده است، گاهی اوقات رنگ و بویی شوم به خود می‌گیرد.

آن‌ها با آنچه از باغ میوه‌ای که با گذر زمان کمتر میوه تولید می‌کند و با آنچه از جنگل‌های نزدیک به دست می‌آورند، امرار معاش می‌کنند. در دوردست‌ها، در شهرها، به نظر می‌رسد که تلاطم‌های عجیبی نیز وجود دارد که تهدید آن برای این کلبه پیش‌بینی شده است. اینجا همه‌چیز حرف از جنگ بر سرِ بقا می‌زند!

بخشی از متن کتاب دود خوسه اوبخرو

چشم می‌دوزم به یک غروب سوزان. ابرهایی که بیشتر روز را به دامنة کوه چسبیده‌اند، اوج می‌گیرند و هم‌زمان که برف را با انعکاسشان رنگ‌آمیزی می‌کنند، با شکم‌های صورتی‌شان بالای قله‌ها شناورند. حالا خورشید برای ما غروب کرده بود، اما نور از چند ساعت پیش درخشان‌تر است. آخرین برگ‌های درختان صنوبر و بلوط هم به قرمزی و زردی می‌زنند و می‌تابند.

سرم را می‌اندازم پایین و متوجه می‌شوم که گربه هم دارد نگاه می‌کند. آیا حیوانات زیبایی را می‌فهمند؟ آیا مقابل دریایی که موج به پایه‌های صخره می‌زند احساساتی می‌شوند؟ مقابل جنگلی که غرقِ مه شده؟ مقابل آسمانی که انگار در شرف ذوب شدن در خرقه‌ای از شرارة آتش است؟

⭐️نویسنده: تحریریه هرخوان⭐️