می خوام مثل تو باشم

کتاب می خوام مثل تو باشم یا به عبارت دیگر کتاب می‌خوام پانکراستو بخورم (I Want to Eat Your Pancreas) اثر یورو سومینو با ترجمه‌ی فاطمه حامدی‌فر از نشر آذرباد منتشر شده است.

می خوام مثل تو باشم روایتگر داستانی عاشقانه از دختری است که سرطان پانکراس داشته و پسری که با متوجه شدن رازش قصد دارد به او نزدیک و نزدیک‌تر شود. داستانی امیدبخش و در عین حال دلخراش که به یکی از محبوب‌ترین ناول‌های حال حاضر دنیا مبدل شده است.

خلاصه کتاب می خوام مثل تو باشم

در این داستان عمیقاً تکان‌دهنده، یک پسر دبیرستانیِ درون‌گرا، دفتر خاطرات همکلاسی‌اش را پیدا کرده و بزرگ‌ترین راز او را درمی‌یابد. ساکورا یامائوچی از یک بیماری مربوط به پانکراس روبه‌مرگ است و حالا، آن پسر تنها کسی است که علاوه بر خانواده‌ی ساکورا، از راز او خبر دارد. تنها چیزی که این پسر نمی‌خواهد، این است که با آن دختر دوست شود؛ اما رفتار بشاش ساکورا و راز میانشان آن‌ها را در این قصه‌ی دردناکِ دوستی و میرایی به‌سوی هم سوق می‌دهد.

بخشی از متن کتاب می خوام مثل تو باشم

لبخندش عمق بیشتری یافت و سریع‌تر از همیشه شروع به پلک زدن کرد. «الان چندساله که می‌دونم دارم می‌میرم. حدس می‌زنم به لطف پیشرفت‌های پزشکی، بیماریم خودش رو توی ظاهرم نشون نمی‌ده و تونستم بیشتر از حدی که باید زندگی کنم؛ اما دارم می‌میرم. اونا بهم می‌گن که احتمالاً باید یه سال دیگه زمان داشته باشم، یا ممکن هم هست نداشته باشم.»

او داشت چیزهایی می‌گفت که دلم نمی‌خواست بدانم و بشنوم؛ اما همچنان داشتم به او گوش می‌دادم. «تو تنها کسی هستی که بهش می‌گم، پسری که باهاش کنار میام سان. تو تنها کسی هستی که می‌تونی به من احساس هست‌مندی و عادی بودن ببخشی.»