چرخش کلید

خلاصه کتاب چرخش کلید اثر روث ور

وقتی روین کین اتفاقی آگهی را می‌بیند، دارد به دنبال چیزی متفاوت می‌گردد. اما آن آگهی فرصتی است که حیف است از دست برود؛ آگهی استخدام پرستار ساکن‌ در خانه برای نگهداری از چند کودک، با دستمزدی سخاوتمندانه. وقتی به عمارت هیثربرا می‌رسد، مبهوت می‌شود، مبهوت آن خانە‌ی هوشمند لوکس با تمام امکانات امروزی‌اش، مبهوت مناظر چشم‌نواز ارتفاعات اسکاتلند و مبهوت آن خانوادە‌ی بی‌نقص.

آنچه نمی‌داند این است که دارد قدم به درون کابوس می‌گذارد. او درگیر ماجرای یک قتل می‌شود و کارش به زندان می‌کشد. با آنکه اشتباهاتی داشته و دروغ‌هایی هم گفته، قضیه پیچیده‌تر از آن است که در ظاهر به نظر می‌رسد…

کتاب چرخش کلید پنجمین و تازه ترین رمان روث ور مانند آثار پیشینش رمانی‌ست خلاقانه و پرتعلیق. رمانی که به گفته لایبرری ژورنال تعلیق خالص است؛ از اولین صفحه که گیرتان می‌اندازد، تا آخرین چرخش بهت‌آور داستان. روث ور مانند همیشه پایان‌بندی کتاب را ماهرانه و کنجکاوی‌برانگیز نوشته و به ‌این ‌ترتیب خوانندگان را با پرسشی نهایی و درگیرکننده باقی می‌گذارد، پرسشی که تا مدت‌ها رهایشان نمی‌کند. چرخش کلید، با رعب و وحشت مجذوب‌کننده‌اش، به قلم و سبک مخصوص روث ور، داستان معمایی دیگری از آگاتا کریستی زمانە‌ی ماست که نمی‌توانید زمین بگذاریدش.

بخشی از متن رمان چرخش کلید

• متأسفم. دارم بی‌هدف وراجی می‌کنم. شاید برای همین است که آقای گیتس همیشه سعی می‌کند ساکتم کند. چون من با کلماتم برای خودم چاله‌ای می‌کنم و به‌جای اینکه بدانم چه زمانی تمامش کنم، همین‌طور به کندن ادامه می‌دهم. احتمالاً، شما هم الان دارید دو دو تا چهار تا می‌کنید. به نظر نمی‌رسه بچه‌ها رو خیلی هم دوست داشته باشه. آزادانه، به خشمگین شدن حین انجام‌وظیفه اقرار می‌کنه. اگه قرار باشه با چهار تا بچه سر و کله بزنه و هیچ بزرگ‌تری هم دور و برش نباشه که خودش رو پیشش خالی کنه، چه اتفاقی می‌افته؟
  این درست همان کاری است که پلیس کرد. همه‌ی آن اشاره‌های کوچک بی‌رودربایستی، همه‌ی آن حقایق ناخوشایند. هر بار که یکی‌شان از دهانم می‌پرید، حس پیروزی را در چهره‌هایشان می‌دیدم و تماشایشان کردم که چطور هر تکه را مانند خرده‌های نان برداشتند و به جمع ادله‌ی موجود علیه من اضافه کردند.