کیمیاگر

کیمیاگر یکی از همان کتاب‌هاست؛ داستانی فراموش‌نشدنی از خرد، گوش‌فرادادن به ندای دل و فراتر از همه دست‌یابی به رویاها. شاهکاری زیبا درباره‌ی رویاها و گنج‌هایی که در پی‌شان دنیا را زیر پا می‌گذاریم و درنهایت در درونمان می‌یابیمشان.

تحقق بخشیدن به افسانه‌ی شخصی یگانه وظیفه آدمیان است. همه چیز تنها یک چیز است. و هنگامی که آرزوی چیزی را داری، سراسر کیهان همدست می‌شود تا بتوانی این آرزو را تحقق بخشی.

خلاصه کتاب کیمیاگر معروف‌ترین اثر پائولو کوئیلو

کتاب کیمیاگر درباره‌ی چوپانی اسپانیایی به نام سانتیاگو است که در رویای خود، گنجی مدفون را در حوالی اهرام مصر مشاهده می‌کند و به قصد تحقق بخشیدن به این رویای صادقه که آن را افسانه‌ی شخصی خود می‌داند، موطنش را در اندلس رها کرده و رهسپار شمال آفریقا می‌شود. در این سفر پر ماجرا، با پادشاهی پیر و یک کیمیاگر اشنا می‌شود و دل به فاطمه دختر صحرا می‌سپارد و همه‌ی این افراد سانتیاگو را در مسیر جست‌وجویش هدایت می‌کنند.

بخشی از متن کتاب کیمیاگر

برای لحظه‌ای چنان سکوت ژرفی حاکم شد که انگار شهر به خواب فرورفته بود. دیگر نه بازاری در کار بود، نه وراجی فروشنده‌ها، و نه شمشیرهایی با دسته‌های جواهرشان. دیگر نه امیدی بود و نه ماجراجویی، نه پادشاهان پیر و نه افسانه‌هایی شخصی، نه گنج و نه اهرام. گویی سراسر جهان خاموش بود، چون روح آن جوان خاموش بود. نه دردی داشت و نه رنجی و نه یاسی: فقط نگاهی خالی به فراسوی درِ کوچکِ قهوه‌خانه، و میل عظیمی برای مردن، پایان گرفتن همه چیز برای همیشه، در همان دقیقه.