سابرینا و کورینا

کتاب سابرینا و کورینا اثر کالی فاهاردو انستاین با ترجمه مزدک بلوری نخستین بار در تابستان 1403 توسط نشر بیدگل به چاپ رسیده است.

«سابرینا و کورینا» مجموعه‌ای از یازده داستان کوتاه کالی فاهاردو انستاین است، داستان‌هایی درباره‌ی لاتین‌تبارهایی که از دودمان بومیان ساکن دِنور و شهر کوچک خیالیِ سواریتا در کلرادو هستند. این کتاب اثری ممتاز و بدیع است. نثر درخشان و بی‌ادعای نویسنده ذهن ما را عمیقاً درگیر شخصیت‌ها و روابط بینشان می‌کند.

معرفی کتاب سابرینا و کورینا

این اثر خواندنی بیش از آنکه مجموعه‌ای از یازده داستان کوتاه باشد، یک تابلوی به هم پیوسته از زندگی زنان لاتینی‌تبار در طی چندین نسل را نشان می‌دهد. در این داستان‌ها مجموعه روابط نزدیک مختلفی بین شخصیت‌ها شکل می‌گیرد و سه‌تا از چشمگیرترینِ آنها، دختران سیزده‌ساله‌ای را معرفی می‌کند که با مادرانشان درگیر نبرد عشق و ناامیدی‌اند.

آنها به‌طور متناوب وقیح و پررو، مطیع و گوش‌به‌فرمان، بسیار بامحبت و مهربان و گاه سرسخت و مصمم‌اند، و درعین‌حال تلاش می‌کنند تا مثل مادرانشان گرفتار الگوهای دیرینه‌ی سرخوردگی و ترس نشوند.

بخشی از متن کتاب سابرینا و کورینا

صدای مادربزرگم را شنیدم که داشت به عمه جوزی‌ام می‌گفت: «خودش هم اگه بود همین رو می‌خواست.» به همه‌ی زن‌هایی فکر کردم که خانواده‌ام از دست داده بود، به چیزهای وحشتناکی که شاهدشان بوده‌اند، به رفتارهایی که صرفاً تحملشان کرده بودند. سابرینا حالا تبدیل شده بود به چهره‌ای دیگر در میان صف بلند مصیبت‌هایی که نسل‌ها ادامه داشته‌اند. و خیلی زود، وقتی مادربزرگم دوباره دل‌ودماغ داشته باشد، می‌نشیند پشت میز آشپزخانه‌اش، لیوانی پلاستیکی پر از لیموناد توی دست‌های کج‌وکوله‌اش می‌گیرد و قصه‌ی سابرینا کوردووا را تعریف می‌کند.